تاریخ انتشار: ۱۴:۲۹ ۱۳۹۹/۴/۱۲ | کد خبر: 164032 | منبع: | پرینت |
در نخستین روزهای کمپاین انتخابات ریاست جمهوری که عنایت حفیظ با پسوند پرآب وتاب « خادم ملت » وارد کاروزارگردید، همه گفتند که : جایگاه خالی یک کاندید مستقل جامعه هزاره خوب شد که توسط یک فرزند هزاره پرشد.
اما عنایت حفیظ ، مسیرش را برای رسیدن به شهرت ، قدرت وثروت ، خیلی دقیق وحسابگرانه گزینش کرده بود. عنایت حفیظ بعد ازتامل زیاد درجهت رهپویی به کرسی دولتی ودستیابی به منابع ثروت به این نتیجه رسیده بود که کوتاه ترین راه رسیدن به منزل موعود، ابتدا ورود مستقلانه درانتخابات است. برای فریب افکار عمومی هزاره ها باید شعارهای فریبنده را پیش کشید تابتوان عواطف واحسا سات این جامعه را برانگیخت. بدان لحاظ درمیزهای گفتگو به نکاتی انگشت گذاشت که برای مردم جاذبه ای خاص داشت. جالب این بود که او پیوسته خودرا مستقل، شخصیت سازش ناپذیر، منتقد دولت غنی وتیم او نشان میداد. وحتی ازبرنامه های خود سخن میگفت وبه نحوی افاده میداد که اوگویا یکی ازوفادارترین رهرو راه شهید مزاری است. جون عنایت حفیظ خوب میدانست که باروان اجتماعی هزاره ها چگونه بازی کند وبدین شکل به خود چهره مستقل ، سازش ناپذیر، مبارزعدالتخواه وضد استبداد تاریخی میداد.
تمام این بازی های عنایت حفیظ هدفمندانه وبربنیاد سودجویی های شخصی وسیاسی وسرانجام دستیابی به یک معامله منفعت طلبانه، سمت داده میشد. اوبدین باوربود که با نامزدی درانتخابات ریاست جمهوری، دستگاه قدرت اورا جدی میگیرد ودرانجام معامله های کلان ، دست او بازترمیشود. اودرشورا ی نامزدان فعالانه شرکت میکرد. به یقین که با این تحرک خود به ارگ نشان میداد که من هم کسی هستم وگوشه چشمی به من داشته باشید. زمانی که الکوزی به ارگ پیوست، عنایت حفیظ به یکی ازدستیاران الکوزی تبدیل شد وروزو شب در مهما نسرای الکوزی بیتوته میکرد. وازطریق اوخواست که چراغ سبزی به غنی نشان بدهد. ازسوی دیگررابطه پنهانی با سروردانش برقرارکرد وپیوسته گزارشهای شورای نامزدان را به دانش « عنایت » می فرمود. درآن روزها فلسفه سیاسی عنایت حفیظ این بود که ما هزاره ها نباید نقش اپوزیسیونی با قدرت داشته باشیم. مهم نیست که این قدرت ها خودکامه ، شوونیست ، فاشیست هرچه که باشد باید با آنها وارد تعامل شویم. بدین شکل عنایت حفیظ ازدومسیر، منزل راه رسیدنش اش را به ارگ کوتاه ترساخت. هم ازطریق الکوزی وهم از طریق دانش، به هدف خود نزدیک میشد. اما دراین میان ارگ برای اینکه اورا بیشترخورد وکوچک ساخته باشد، تا چانه زنی های معامله گری او را با دستگاه قدرت به حداقل برساند، هردو معاون اورا خریداری کرد. عنایت حفیظ هم دریک حرکت مفتضحانه ، سهیلا سحر را به معاونیت خویش درآورد وسهیلا جان هم یک عکس رنگی زیبایش را برای جوانان سرخورده ازغرایز، منتشر کرد. آقای حفیظ با این رویکرد ، اندک وجهه وآبروی هم که داشت ، برباد داد.
عنایت حفیظ دیگر طاقتش طاق شد وصال قدرت ، کرسی وثروت خواب را از چشمان او گرفته بود. ابتدا یک ملاقات خودرا با دانش رسانه ای ساخت ودانش هم همان چپن آماده ارگ را بر شانه اش انداخت. سپس عنایت حفیظ مستقل ، سازش ناپذیر ، دارای برنامه ، گویا مخالف ومنتقد غنی، تیم ودولتش ، درارگ به دست بوسی غنی شتافت. بدین شکل به عمرسیاسی چند ماهه خود خاتمه بخشید.
عنایت حفیظ به رغم تقلاها، دست بوسی ها وچپن پوشی های ارگ ، تا هنوزبطور رسمی درازای معامله گری خود، به کدام سمتی نرسیده است. وبه نحوی حاشیه نشین شده بود. اما ذهن وقاد شهرت طلبی آقای حفیظ ، باردیگرگل کرد ویک پست تازه را منتشر کرد که گویا وی با معاون سفیرامریکا وکدام کاتب دیگراین سفارت « کنفرانس ویدیویی » گرفته است. ودر این کنفرانس روی چشم انداز صلح افغانستان ونقش هزاره ها در کنفرانس میان افغانها، سخن گفته است و... اما آقای حفیظ نمیگوید که معاون سفیرچه پاسخ داده است؟
عنایت حفیظ ، به نحو این شهکار تاریخی خودرا به رخ جامعه کشیده است وهیچکسی نمیداند که او چه گفته است ؟ اگر چنین چیزی واقع شده باشد، یک امربی نهایت ساده وابتدایی وحتی پیش پا افتاده است. اما عنایت حفیظ گویا دراینجا خودرا در نقش خلیلزاد معرفی کرده است و ازجنگ وصلح افغانستان با سفارت امریکا سخن گفته است. این هم از همان ترفند های مزدورمنشانه عنایت حفیظ است که برای فریب افکارعامه دست به این نمایش مسخره زده است. اما جالب این است که همان کامنت نویسان که تا دیروزاورا معامله گر، خاین ، مزدور ونوکرارگ وفاشیزم میگفتند. دروصف نشرعکس گویا « ویدیو کنفرانس » وی چکامه ها سروده اند. وآقای حفیظ هم کوتاه نیامده است تمام این کامنت ها را با لایک های سرخ « قلب» عنا یت فرموده اند. یقین دارم که دردل خود خندیده است که :
- درانتخابات با مستقل خواندن ونشرعکس سهیلا سحر، کامنت های تاییدی وهزاران لایک های تان را گرفتم. اکنون دیدید که با این ترفند، باردیگر شمارا فریب دادم و به تایید ولایک گذاشتن خود وادارساختم.
همه کسانیکه که ازقماش معامله گران چون عنایت حفیظ ها اند، هیچگاهی عزم و اراده مبارزه برای رستگاری جامعه هزاره ازاستبداد تاریخی نداشته ، رنج جانگاه فقر وحشتناک، حذف از بدنه قدرت وتبعیض آشکارا نسبت به این تبارباعزت، برای آنها به جوی ارزش ندارد. فقط درپی معاملات شخصی شان بوده ، وقار وابهت ملی وتاریخی مردمش را به حراج گذاشته ومیگذارند.
علی تقوایی
>>> اقای تقوایی!
نه شمارا میشناسم ونه هم عنایت حفیظ را.
نوشته تان را خواندم حدس زدم شایدزیادتر انگیزه های شخصی٫انگیزه اصلی این نوشته باشد.خداکند حدسم نادرست باشد.
عاقل
>>> عاقل بچیم کمی عاقلانه نظر دادی ، آفرین
و گپ عنایت حفیظ
هر پشکی که در دنیای سیاست قدم میگذارد هدف اش صید موش قدرت و ثروت است.
بسته به قدرت و تلاش و پشتکار یکی موشی به بزرگی یک توپ شکار میکند و دیگری چوچه گک نو تولد شده چشم باز نکرده .
و بیچاره حفیظ به این آخرین اش راضی است مگر آنهم به الطاف سفارت اگر ممکن شود.
>>> عاقل بچیم کمی عاقلانه نظر دادی ، آفرین
و گپ عنایت حفیظ
هر پشکی که در دنیای سیاست قدم میگذارد هدف اش صید موش قدرت و ثروت است.
بسته به قدرت و تلاش و پشتکار یکی موشی به بزرگی یک توپ شکار میکند و دیگری چوچه گک نو تولد شده چشم باز نکرده .
و بیچاره حفیظ به این آخرین اش راضی است مگر آنهم به الطاف سفارت اگر ممکن شود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است