افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 (23)
طالبان در آرایش نیروها، جزایر قدرت را در یک ساحه وسیع از حوزه جنوی غرب گرفته تا جنوب و شرق و همچنان شمال غرب و شمال شرق و شمالی تا حومه های شهر کابل محاصره کرده اند 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۴۶    ۱۳۹۹/۵/۱ کد خبر: 164267 منبع: پرینت

تشدید رقابت ها؛
سازش نامه دوحه نشانه واقعی دیگری از سیاست توطئه در تاریخ است که دونالد ترامپ در خم و پیچ بازی های یک بام و دو هوای توفان زایی خونین سیاست بحران آفرینی، پس از سازشنامه دوحه به هدف حفظ منافع در جنوب آسیا رقم زده است، تا در فصل جدید بازی ها با وارد کردن طالبان به قوماندانی پاکستان و بانکداری عربستان سعودی در صدرنشینی سیاسی در افغانستان، به تضادهای داخلی و خارجی قضیه جنگ چندجانبه افغانشتان شتاب دهد و حریفان را به روی هم بزند، تا در همین بستر سیال تضادهای چندجانبه هم با جزایر قدرت در داخل حکومت افغانستان، از سرِ دور اندیشی سیاسی و تجارب که از طالبان دیوبندی و چال بازی های سیاسی جنرال های پاکستان در قضیه شطرنج سیاسی افغانستان از دهه 80 تا امروزه در دفتر خاطرات بی اعتمادی های سیاسی از آنها در حافظه تاریخی دارند، چینل اندازی های کنند، تا مبادا در دور جدید بازی های چندجانیه تخته شطرنج جنوب آسیا بار دیگر طالبان و قوماندان کلان آنها در خم و پیج بازی ها، چال بازی هایی فن سیاسی نکنند-با القاعده و داعشیان و یکصد پنجاه لشکر جندملیتی اسلامیست های خط راه که جمیدگل رییس سابق آی اس آی از آنها بنام بریگاردهای اسلام، یاد کرده است، که از میله تفنگ شان بهشت و حوریان بهشتی در آروزی شهادت می بینند، همنشین و هم پیمان و دردسر بزرگ و مار آسین امریکا نشوند، که در آن صورت جزایر قدرت داخل صحنه را برضد پاکستان و طالبان و تکفیری ها به هدف حفظ منافع و دادن امتیازات قدرت سیاسی به آنها، علیه یاغی ها به گردش آوردند و هم در همین بستر کشمکش ها با کشورهای هم مجور و هم پیمان برضد حرقان منطقه ای متحد شودند و باز ی ها را به پیش ببرند.

برای فهم ماهیت رویداد هایی سیاسی افغانستان در اوضاع و احوال و شرایط تغییر کرده جهان امروز که پس از همجوشی وحدت اقتصادی و سیاسی استراتژیک چین و ایران در پروژه چاه بهار که منجر به بیرون راندن هند از ایستگاه بندر چاه بهار و جایگزین شدن چین در مهم ترین بندرگاه تجاری چاه بهار شد، ورق جنگ و صلح افغانستان را برخلاف سازشنامه دوحه، در مسیر تندباد تصادهای داخلی و جهانی و منطقه ای جدیدی خم و پیچ داده است-که امریکا و چین را در غرب آسیا و جنوب آسیا و آسیای مرکزی در تقابل سرنوشت ساز قرار داده است که تحلیلگران و کارشناسان چینایی اوضاع سیاسی جهان قلمفرسایی آنچنانی گذارده اند که: «انکشور حاضر است به قیمت راه اندازی جنگ سوم از ایران حمایت کند»، ضروری است که به بستر سیال تضاد های داخلی و خارجی قضیه افغانستان در یک رابطه علت و معلولی رویدادها و کنش و واکنش های پیچیده سیاسی فصل جدید بازی ها توجه را معطوف داریم.

نحست، از تضاد و تنش های داخل قضیه سیاسی کشورمان شروع میکنیم و بعداً به تضادهایی چندجانبه خارجی قضیه بین المللی و منطقه ای افغانستان که بر روند رویدادهای سیاسی بستر داخلی اثر می گذارند، می پردازیم، تا به یک تصویر جامع و واقعی از ماهیت رویداد های سیاسی پس از بحران افرینی سازشنامه دوحه برسیم و جایگاه مردم و دولت افغانستان را در این تصویر نشان بدهیم.

کشمکش های سیاسی میان جزایر قدرت در داخل کشور؛
از چانته سیاسی کنفرانس بن، حکومت موقت انتقالی نامتجانس به ریاست حامد کرزی انتخاب شرکت یونیکال به صواب دید حمایت جرج دبلیو بوش از کرزی-دوست تجاری فامیلی، سر بیرون نمود. حکومت انتقالی از همان تولد آبستن تضادهای بود که منجر به کشته شدن حاجی قدیر {والی سابق ننگرهار و معاون کرزی در حکومت انتقالی} و بقتل رسیدن انجنیر عبدالرحمان {وزیر ترانسپورت} گردید و کشمکش میان تیم کرزی و تیم سیاسیون ارشد احزاب جهادی و غیرجهادی مخالف پروژه ریاستی شدن ساختار نظام سیاسی را آود.

حامدکرزی، در همحوشی سیاسی با تیم روم به رهبری «بابای ملت» و تیم جنرال دوستم و همچنان در همجوشی با فرزندان تعصب قومی از جمله اسماعیلیون، ناصر کمالی و نورالحق احدی و سلطان زوی و سایر عاشقان «پپته خرانه» جعلی که چلوصاف رسوایی آن بدست افشای گرایی های آقای صادق فطرت ناشناس خوش صدا دل سوخته غزل پارچه پارچه خوانی در شور عرفانی و شور عشق خاطرات جوانی و شور عشق جلوه آزادی در میهن دوستی، در سال2019، در اروپا و لندن از آب بیرون آمد، در سایه حمایت جرج دبلیو بوش و خلیلزاد، در لوی جرگه 2002، در جلوه حکومت ریاستی متمرکز چهره دیکتاتوری فردمحور در لباس ملی کلاه و چپن ازبیکی تاب داد که کرتی کشمیره اعلی انگلیسی بر تن داشت.

حامد کرزی که فلسفه سیاسی استقرار حکومت و حاکمیت بلا فصل پشتون هایی دورانی خان های قندهار را در تبانی با تکنوکرات های بکس سیاه تحصیلکرده های اروپایی غرق در فساد در سر داشت، نه تنها ساختار سیاسی نظام صدارتی و پارلمانی پارینه سال های سیصدسال پیش را در فتنه نظام ریاستی برای نظارت و کنترول مستقیم در صلاحیت های آنچنانی تغییر داد، بلکه در همین جلوه ریاستی به هدف انحصاری کردن سرود ملی صرف به زبان پشتو، به فرزندان قبیله میدان داد، تا در تدوین قانون اساسی سرود ملی صرف به زبان انحصاری برسم سیاست قومی شود.

کرزی، در سایه حمایت جرج دبلیو بوش و خلیلزاد نه تنها ساختار سیاسی دولت افغانستان را از نظام صدارتی غیرمتمرکز به نظام ریاستی متمرکز تبدیل نمود و حریفان را در سه کنجی رینگ سیاسی به ضربه مشت آخری کیش و مات قرار داد تا تاجیک ها به مقام صدارت و هزاره ها به مقام وزارت داخله و ازبیک ها به مقام وزارت خارجه نرسند، بلکه در همین بستر نظام ریاستی و انحصاری شدن سرود ملی به زبان پستو، مبارزه با زبان فارسی و سرود ملی حکومت اسلامی افغانستان به رهبری شهید برهان الدین ربانی که برای بار نخست طلسم پشتونیزه کردن سرود ملی را شکست و اجازه داد که سرود ملی به زبان های ملی فارسی و پشتو سروده و خوانده شود، به قوم گرایان داخل صحنه میدان داد که چاقوی بریدن زبان فارسی که یک زبان حوزه تمدنی در دوجلوه گفتاری است را نیز به رسم پشتونیزه کردن جامعه و سیاست کنند، تخم بذر تفرقه ملی سیاست انگلیسی عبدالرحمان خانی را از نو در ماده 16 قانون اساسی با انحصاری کردن سرود ملی صرف به زبان پشتو، از نو آبیاری به فتنه سیاسی نمود.

مثلث کرزی، خلیلزاد، علی احمد جیلانی تشکیل شد که به نقاضت های قومی و نژادی و زبانی چنان دامن زد که فاشسیت اوغان دارای رگه های جنون نژادپرستی آریایی هیتلری از جمله اسماعیل یون کتاب «سقوی دوم» را در مبارزه با فارسی زبان های تاجیک و جهادی های شمالی کلکان و پنجشر و کوهستان و کوهدامن نوشتند و بطور کلی با فتوای فتنه سیاسی که زبان دری غیر از زبان فارسی است، به جنگ جنون پشتونوالی، علیه زبان فارسی و محدود کردن آن به ایران برخاستند. برای زبان دری تاریخ جعلی آنچنانی ساختند که در آن واژه های دانشکاه، دانشجو، دانشکده و همچنان واژه های نگارستان و دادکستری، استان، مجلس نمایندگان پارلمان و کار برد کلمه سنا و فرهنگ نگارستان بنام واژه های کلمات فارسی ایرانی خوانده شد که بکارگیری آن واژه ها در زبان دری ممنوع و جرم و ضدملی و فرهنگی نامیده شد.

عظمت طالبان عاشق پشتونیزه نگهداشتن تمام نام های ارگان های قدرت دولتی و همچنان نام وزارت های معارف و تحصیلات عالی و وزارت فرهنگ به شمول نام تمام دانشگاه ها و مکاتب و شفاخانه ها و محلات مسکونی، فتنه جدایی انداختن میان فارسی-دری که یک زبان واحد تمدنی در دوجلوه یک زبان فارسی-دری است، جنگ فتنه سیاسی را علیه زبان فارسی-دری براه انداختند که این کشمکش ها در زمان کرزی و بعداً در زمان اشرف غنی پدر تعصب به یک جنگ آشتی ناپذیر میان قلم بدستان فارسی-دری زبان افغانستان و فرزندان عاشقان رهروان پته خزانه تبدیل شد که تا امروزه ادامه دارد.

در هرصورت، حامد کرزی، برای حفظ قدرت سیاسی به نفع سیادت حاکمیت پشتون ها به عنوان صاحبان اصلی خراسان بزرگ {انگلیس ها در سال 1808در یک فتنه سیاسی برای بار نخست کلمه افغانستان را در مورد حکومت زمان شاه سدوزایی-دورانی {1793-1813} پادشاه خراسان بزرگ به هدف سرنگونی وی و تقسیم مجدد خراسان باستان در تبانی با فتحعلی شاه قاجار، بکار بُردند که از آن بعد خراسان بزرگ که نام قوم و قبیله و نژادی مخصوص نیست، بلکه به معنی شهر خورشید و روشنایی مهد فرهنگ ها، زبان ها، اقوام متفاوت و نژادهای مختلف است که برزگان نامداری در قلمرو آزادی، دانش علمی و فلسفی و هنر و طبابت و عرفان و تصوف و دین و علم کلام و همجنان سیاستمداران و سلحشوران و آزادمردان و آزاده زنان دارد که در تاریخ واقعی خراسان باستان در جلوه ای از افتخارات فرهنگی همه ای اقوام خراسان باستان هستند، افغانستان بنام یک قوم پشتون-افغان مسما شد که یکی دیگر از جلوه های سیاست پردازی و نیرنگ انگلیسی است که تا به امروز ما مردم را تباه و برباد ساخته و یلا دادنی نیست}، به جای سیاست ملی و مردمی، سیاست ضدملی در جلوه کرسی ریاستی شاهنشاهی تاب داد و به جای سیاست اصل شایسته سالاری و پاک نفسی شخصیت های لایق و کاردان وطن دوست و آزادمنش، سیاست معامله گری در بده و بستان های رسم فساد را شروع کرد که در سایه حمایت چندجانبه خلیلزاد و جرج دبلیو بوش و تاج و تخت اسپ سواران انگلیسی، فشار ها را بر حریفان تاجیک فهیم قسیم، قانونی، عبدالله، صالح، سیاف، ربانی و همچنان بر کریم خلیلی، محقق، آیت الله محسنی و عطامحمد نور و سایر رهبران چپ و راست و ملی گرا افزایش داد که حاصل آن تسلیم شدن سران جهادی و غیرجهادی به ارگ ریاستی پادشاهی کرزی متقلب و تشکیل شدن اشرافیت جدید گنج قارونی پشتون های مافیای راه شتران، گنج قارونی های دزدان جهادی تاجیک و همچنان گنج قارونی های هزاره است که هریک در حال حاضر جزایر قدرت را در داخل جامعه و سیاست تشکیل می دهند و در قسمی معامله گری ها هم با کرزی متقلب و هم با اشرف غنی متقلب برای حفظ منافع سرجنبانی و بلی بلی گویی می کنند و به پاسداران فرهنگ چاپلوسی و نهادینه شدن فرهنگ تقلب تبدیل شده اند که پس از انتخابات 1398، در اوج هیاهوی پاسداری از حق آرای مردم در خم و پیچ بازی ها، {به جز صلاح الدین ربانی و تیم وفادار به وی و رهبران اپوزیسیون مخالف ارگ} عبدالله، احدی، حاجی محمد، خلیلی، محقق، جنرال دوستم که رتبه مارشالی گرفت و دیگران به شمول قانونی، عطامحمد نور به صورت های متفاوتی در قسمی تنش باهم دیگر حول شال سفید اشرف غنی پدر تعصب که با شعار «جمهوریت» در مقابل شعار «امارت اسلامی» طالبان دیوبندی، شعبده بازی سیاسی براه انداخته است، در دفاع از «جمهوریت» و حفظ دست آوردهای مدنیت 19 سال اخیر، به گردش آمده اند.

در یک نگاه اجمالی به میدان تخته شطرنج سیاست داخلی با جزایر بزرگ و کوچک قدرتمندان روبرو می شویم که نیروهای آرایش داده اند و شعارهای سیاسی دارند. این جزایز قدرت عبارتند از: تیم ارگ، تیم کرزی، تیم عبدالله، تیم مارشال دوستم، تیم خلیلی، تیم محقق، تیم وارثان مرحوم آیت الله محسنی، تیم اتمر، تیم مافیایی پارلمان و تیم مافیایی راه شتران و نیروهای سایه که در موقعیت های متفاوت ضربات وارد می کنند و ناپدید می شوند.

البته، طالبان که در آرایش نیروها در تخته شطرنج سیاسی داخل بازی ها، جزایر قدرت را در یک ساحه وسیع از حوزه جنوی غرب گرفته تا جنوب و شرق و همچنان شمال غرب و شمال شرق و شمالی تا حومه های شهر کابل محاصره کرده اند، قصد پایان دادن به درامه جمهوریت و پراکنده کردن جزایر قدرت و چنواری کردن رهبران آنها در پایه های بلنددار به رسم دار زدن دکتر نجیب الله هستند.

در مابین این تیم ها تیم ارگ که خزانه و قدرت سیاسی هنوز در دست اش است اسپ رهبری کننده بسوی جمهوریت می تازند. اما اسپ سواران ارگ در حلقه محاصره و پلان سازشنامه دوحه که طالبان را حاکم میدان اسپ تازی برای تشکیل امارت کرده اند، قرار دارند و اینکه پس از آفتابی شدن برگشت طالبان به صدر کرسی قدرت سیاسی، میان اسپ سواران ارگ به شمول شورای قوماندانان شمالی بزرگ درز و فاصله و شقاق و نفاق افتاده است که اشرف غنی بعد از نمایش قدرت پنجشنبه 26 سرطان 1399، در ولایت جوزجان که داکتر عبدالله در حضور جمع از مقامات عالی رتبه و هزاران نفر از هواخواهان جنبش ملی اسلامی، رتبه تفویض مارشالی را به استرجنرال عبدالرشید دوستم از سوی رییس جمهور غنی، با گذاشتن سرشانه های یونیفورم نظامی مارشال دوستم، رسماً ثبت تاریخ مبارزات سیاسی افغانستان نمود، نه تنها مورد خشم پاکستان و طالبان قرار گرفته است بلکه مورد خشم پشتون های دماغ سوخته قومگرا تر از خود به شمول اسماعیلیون و کمالی و مسلمیار و حکمتیار و سیاف حتی اتمر و ضیالحق امرخیل قرار گرفته است که راه گریز را گم کرده است.

گزارشات مشعر است که: ضیاالحق امرخیل وزیر دولت در امور پارلمانی در مجلس نمایندگان فعالیت های تخریبی را شروع کرده است که در حُسن نیت نشان دادن به طالبان، سعی دارد که نمایندگان مجلس را برضد غنی تحریک کند که تفویض رتبه مارشالی غنی به دوستم از سوی پارلمان رد شود. اما تیر ضیاالحق به هدف نخورد. مارشال دوستم در جوزجان قدرت نمایی کرد. اشرف غنی در انتخابات سال 1393، از برکت رای یک و نیم میلیون نفر مردم ازبیک وفادار به جنرال دوستم به کرسی ریاست جمهوری رسید. اما به مردم ازبیک پشت کرد و ترور جنرال دوستم را با استانکزی و حنیف اتمر در دستور کار قرار داد که جنرال علی احمد مرادی از مردم هزاره به دادش رسید و بوسیله هلیکوپتر نجاتش داد.

شمالی و پنجشیر در مرکز کشمکش ها؛
از یک سال اخیر گروه های تروریستی طالبان و داعشیان در مناطق محتلف شمالی، ولسوالی قره باغ و کوهدامن، کوهستان و کاپیسا و پنجشیر شروع به فعالیت جلب و جذب جوانان ناراضی و سرخورده از دولت و دارای روحیه دین خویی احساساتی به هدف آزاد کردن نیرو به نفع خودشان از میان مردم سربازگیری میکنند. ساحه فعالیت مفرزه های طالبان در منطقه مشخص است. مرکز علمیاتی طالبان در ولسوالی شکردره و اطراف دوراهی بگرام است. داعشیان ساحه فعالیت در کدام منطقخ مشخص ندارند بلکه در نقاط مختلف شمالی و کوهدامن و کوهستان جوانان سرخورده و ناراضی بیکار و بی روزگار پشتون و تاجیگ محلات را جذب و به صورت سلول های محفل در محفل به وجود آورده اند و با طالبان در قسمی رقابت بر سر کنترول شمالی و پنجشیر و کوهدامن و پنجشیر گیر افتاده اند.

معاون سخنگوی وزارت دفاع ملی سه شنبه 31 سرطان 1399، اعلام کرد که نیروهای فرقه 111 در یک رشته عملیات های تصفیه ای در ولسوالی شکرده، یکنفر از اعضای ارشد سازمان دهنده حملات تروریستی در منطقه بنام ملا بریالی را در روستای باغ علم بازداشت کرده است. شمالی و ساحات اطراف آن کشیده شده به پنجشیر به مرکز فعالیت های تروریستی تبدیل شده است.

گزارشات مشعراست که: «محمدحنیف اتمر برخلاف دستورات کاری اش در وزارت خارجه، به تشکیلات قطعات مسلح مخفی و غیرمسوول در پنجشیر روی آورده است... حنیف اتمر به فرمانده پنجشیری مشخص چنین پیشنهاد داده است تا کار دولت غنی را یکسره سازد. اتمر تعدادی از افراد را در مرتفع ترین قسمت پنجشیر جابجا نموده است. به قوماندانان گفته است که از همان قله کوه علیه دولت کنونی اعلام جهاد کنند. کارزار تشکیل واحدهای های مسلح و رزمی در همه جا آغاز شده است و با اعلام جهاد از پنجشیر هزاران نفر از نورستان و نواحی شمالی به خدمت خواهند آمد»

«اتمر در محل اطلاعاتی منطقه به پدر داعش شهره است در پس قشون کشی اتمر و جهاد علیه دولت آن هم از پنجشیر ضربه زدن به امنیت در نتیجه تقویت طالبان درنظر است. پنجشیر، چشم امید مردم افغانستان برای دفاع از مدنیت در برابر بربریت طالبانیزم است. زخمی سازی جبهه پنجشیر به سقوط آن ولایت به دست طالبان کمک می کند. حتی سقوط یک روزه پنجشیر برای طالبان و استخبارات منطقه یک دست آورد بزرگ است.»
«فرمانده اتمر در پنجشیر با جنرال بهروز فرزند همایون پاییز در چینل اندازی است. اتمر برنامه خطرناکی بالای پنجشیر در دست اجرا دارد و گزارش شده است که پلان جنرال بهروز خنثی شده و امکان سرمایه گذاری روی فرد درگیر است». {گزارشنامه افغانستان. یکشنبه 22 سرطان 1399}

غنی در چرخه سقوط پیچیده شده است؛
اکنون ما در تخته شطرنج داخل جریانات پیچیده شاهد جنگ قدرت سیاسی میان جزایر قدرت هستیم که مضمون اصلی آن را مساله ی ملی- یعنی جنگ بر سر تقسیم مساوی قدرت سیاسی می سازد که در طول چهل سال و به ویژه بیست سال اخیر، اقوام برادر کشورمان را به روی هم زده است، اشرف غنی پس از یکه تازی های آنچنانی که همه رهبران اقوام غیرپشتون و حتی پشتون های دورانی را بصورت های متفاوت خون بینی کرد، در پیچ و خم قمار سازشنامه دوحه، گیر افتاده که تاج و تخت شاهی را به امارت طالبان که نمایندگی از فرهنگ قبیلوی روستایی قبایل پشتون می کنند که با شریعت مذهبی رنگ آمیزی فقاهتی شده است، باید تسلیم کند و کنار برود.

در یک چنین اوضاع و احوال و شرایط پیچیده که اشرف غنی از یکسو با جزایر قدرت و به ویژه جنرال دوستم که در نمایش قدرت در جوزجان در جلوه مارشالی قدرت نمایی می کند که در طول چهل سال «در چهار رژیم قدرت خود را نشان داده و هنوز نگاه مردم برای رستاخیز مقامت ملی دوم علیه پاکستان و بربریت «امارت» اسلامی به سوی او است»، گیر افتاده است.

از طرف دیگر با طالبان که پس از تعیین شدن سرنوشت بُرد و باخت انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2020، امریکا، باید برطبق سازشنامه دوحه، تاج و تخت را دو دسته به ملایان طالبان پشتون اقوام هوتک، دورانی، غلجایی و نورستانی و پشه ای و بلوچ تقدیم نماید و پول های اختلاس شده را دوباره به طالبان تاج و تخت افغانستان بسپارد و شال سفید غلجایی را بر شانه اندازد و دست بی بی گل بانوی اول افغانستان را بگیرد و سرود حزن الوداع الوداع ای ارگ شاهی الوداع را بخوانند و فرار را بر قرار ترجیح دهند تا از توفان سرخ آتش دوحه، در امان شوند.

وضعیت حال و احوال اقلیم قدرت سیاسی در افغانستان قسمی تغییر کرده است که بقای اشرف غنی و همچنان بقا و ماندگاری حامد کرزی و بطور کلی بقا و ماندگاری چپ و راست پشتون های تحصیل کرده و دانشکاه رفته اقوام دورانی و غلجایی که با طالبان در مخالفت بر سر رهبری پشتون ها گیر افتاده اند، به حمایت و پشتیبانی اقوام غیرپشتون تاجیک ها و هزاره ها و ازبیک ها و ترکمن ها و ایماق ها بسته است که از دهه ی 90 در سی سال اخیر بر ضد پاکستان و طالبان مبارزه کرده اند. پشتون های تحصیل کرده شهرنشین نکتایی دار دیپلمات و کاردان که در خم و پیچ های سیاسی برای تحت فشار قرار دادن پاکستان و تحریک احساسات ناسونالیستی پشتون های دوطرف خط دیورند، پاکستان را غاصب خاک افغانستان و جدا شدن مردم پشتون از همدیگر می نامند تا از این بازی امتیازات سیاسی بدست آورند، هم خار چشم پاکستان و هم خارچشم طالبان هستند.

اسلام آباد تصمیم گرفته است که با به قدرت رساندن طالبان، بکلی به داستان حاکمیت سیاسیون تحصیل کرده ناسیونالیست قومی تحریک کننده پشتون ها علیه پاکستان خاتمه دهد. در پناه لشکرهای طالبان مطیع و خدمتگار هم به قضیه خط دیورند برای همیشه خاتمه دهد و هم ناسیونالیسم پشتون های تحصیل کرده که پاکستان را هدف قرار می دهند از صحنه قدرت بوسیله ملایان ریش دراز طالبان فرای و گوشمالی های آنچنانی بدهد.

اشرف غنی در اوضاع و احوال کنونی که طالبان به ارگ وارد خواهند شد، اگر واقعاً کمر به حفظ «جمهوریت» در تقابل با «امارت» و پاکستان بسته و به خود دروغ نمی گوید و در قول خود صادق است و اگر واقعاً غلام بچه امریکا و انگلیس و پاکستان نیست، مستقل است، پس، بسوی مردم که از طالبان و پاکستان و امریکا و ناتو سخت متنفر هستند، برگردد، یعنی بسوی قدرت که در تغییرات بنیادی و سیاسی اجتماعی نقش بازی می کنند. نجات غنی، در صورت توبه کردن از فتنه تفرقه سیاسی و یکه تازی قومگرایانه، به حمایت مردم و به ویژه اقوام تاجیک، هزاره و ازبیک و ترکمن و ایماق بسته است.

بازگشت بسوی مرم برای بقا و ماندگاری و ادامه پیکار وقتی عملی و سازنده است که اشرف غنی در قدم اول برای نشان دادن حُسن نیت و جلب اعتماد مردم، وزرای خاین و مهره های آی اس آی در امنیت ملی و ارتش و پولیس افغانستان از جمله حنیف اتمر، استانکزی، اسماعل یون اجمل عابدی را چنواری و غرغره کند و تن به تقسیم مساوی قدرت با اقوام غیرپشتون دهد که بقا و ماندگاریش به حمایت آنها از او و بطور کلی از پشتون های تحصیل کرده که در خم و پیچ سیاست قمار دوحه در دم تیغ شریعت طالبان دیوبندی که نبض فکر بخش بزرگ از قبایل مردم پشتون بی سواد روستایی سنگگ شده در تعصبات مذهبی مدارس طالبانی را در دست دارند، گیر افتاده اند.

اشرف غنی، در چرخه ی جنگ داخلی و خارجی قضیه افغانستان گیر افتاده است که هم از درون و هم از بیرون ضربه پذیر بسوی فنا در لبه پرتگاه رسیده است.
طالبان با کسی شوخی ندارند. تمام تلاش را روی یک نقطه متمرکز ساخته اند: سقوط «جمهوریت» تشکیل «امارت» که در فردای صبح دیکتاتوری مافیایی طالبان تیم غنی مختلس و تیم کزی مختلس به شمول دزدان جهادی صاحب شهرک های منزل بلند، مورد پیگرد قرار می گیرند و ثروت های شان به نفع ملایان طالبان و جنرال های پاکستان که حساب پول های دزدی شده آنها را با اسناد و مدارک در اختیار دارد، ضبط و دستان شان به جرم دزدی مال بیت المال به حکم ملای هیبت الله در محضر عام در غازی استادیوم قطع خواهد شد.

طالبان نه تنها غنی و کرزی و سران جهادی سابق و مارشال دوستم و رهبران اپوزیسیون را هدف قرار داده است بلکه چپی ها، راست ها، بی طرف ها و تکنوکرات ها و میانه روهای دیگراندیش که برضد نیروهای جهادی دوره مقامت دهان کجی در توهین و لعن می کردند و فکر می نمودند که حضور امریکا و ایتلاف بین المللی در افغانستان نقطه ای پایان بر جهادی های دوران مقاوت و طالبان گذاشته و همه چیز را ختم شده انگاشته بودند و حتی برضد جنبش رستاخیز، جنبش عدالت طلبی موسوم به «تبسم» و جنبش روشنایی در حرکت شدند و کشتار جوانان رستاخیز بدست نیروهای دولتی را جشن گرفتند و طیف های مختلف چپی و راستی و تکنوکرات از خارج به افغانستان رسیدند و در تبانی با فساد پیشه گان هرچه بدست شان آمد دزدی کردند و دوباره به غرب و امریکا رفتند و تبلیغات زهرآگین برضد مجاهدین کردند و از آنها بنام «جنگسالاران» و حامیان « فرهنگ کلاشینکوف» و «جنایتکاران جنگی» یاد کردند و خودشان مدافع افغانستان جا زدند. حالا که موج تازه ای از ایغار و تباهی شروع شده و آدمکشان طالبان و داعشیان در پناه امریکا و پاکستان به سربُری و قتل مردم افغانستان مشغول جنایات هستند، کجا هستند این گروه هایی سمارقی چپ و راست با آن شعارهای دفاع از افغانستان، که بیایند و سینه ها را سپر مادر وطن و اولاد وطن کنند؟

در هرصورت، اشرف غنی در چرخه سقوط قرار گرفته و هر روز که سپری می شود بسوی سرنگون شدن بیشتر و بیشتر کشیده می شود. اشرف غنی که نجاتش به حمایت مردم افغانستان بسته است، فقط زمانی می تواند از حمایت مردم برخوردار شود که توبه کند و شورای دولت و شورای جنرال های مرم نهاد وطن پرست را برگزار و بهترین فرزندان کشور را با صلاحیت های مشخص به آغوش دوستی بکشد و در مشوره با رهبران احزاب سیاسی و جنرال های جنگ کرده با پاکستان و طالبان کارزار نبرهای مقامت ملی را به پیش ببرد و از تضادهای جهانی و منطقه ای جنگ و صلح افغانستان هوشیارانه به نفع مردم افغانستان استفاده کند و با هماهنگ کردن کارزارها با کشورهای مخالف پروژه صلح دوحه از جمله چین و ایران که در پروژه چابهار وحدت سیاسی-ژیوپلیتیک-استراتژیک برضد اهداف امریکا در غرب آسیا و جنوب آسیا و آسیای میانه موضع گیری کرده اند که روی مسایل داخلی قضیه افغانستان اثر تعیین کننده در سرنوشت جنگ در افغانستان و منطقه دارد، راه را بسوی نجات باز سازد.

در ادامه این مباحث به تضادهای خارجی قضیه جنگ و صلح افغانستان توجه شده و از نقش چین و ایران که با بیرون راندن هندوستان از ایستگاه بندر چابهار با همدیگر در بیرون راندن امریکا از جنوب آسیا، وحدت اقتصادی و سیاسی-ژیوپلیتک-استراتژیک در منطقه قایم کرده اند و با نفوذ امریکا و طالبان و داعشیان و لشکرها در افغانستان مبارزه می کنند که اثر تعیین کننده در سرنوشت آینده سیاسی افغانستان دارد، در آینده به تفصیل صحبت خواهیم کرد.
دور اندیشی سیاسی و تجربه ای که از یاغی شدن های طالبان و چال بازی های جنرالان پاکستان از دهه ی 80 قرن بیستم، در دفتر خاطرات سیاسی دارد روز مبادا که در جوش و خروش بنیادگرایی نوین باز طالبان به قوماندانی پاکستان...

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
فارسی
غنی
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است