پس از آنکه به تاریخ 11 ثور 1395 کابینه فیصله کرد تا خلاف ماسترپلان برق افغانستان که از سوی شرکت آلمانی فیشنر ساخته شده است، لین برق 500 کیلوولت ترکمنستان از بامیان نه بلکه از سالنگ بگذرد در واکنش به آن حرکتی تحت نام جنبش روشنایی شکل گرفت که خواهان لغو فیصله کابینه شده و گفتند این لین برق باید از مسیر اصلی آن بگذرد. هدف این جنبش انتقال لین برق از مسیر بامیان بود، چون مناطق مرکزی افغانستان به انرژی برق دسترسی ندارند، اعضای این حرکت امیدوار بودند که با انتقال برق 500 کیلوولت، مناطق مرکزی افغانستان از انرژی برق بهره مند شده و تعدادی از معادن در این مناطق همچون معدن آهن حاجیگک و معدن زغال سنگ دره صوف نیز با وجود برق فعال شوند.

این جنبش به هدف تحقق این خواسته با اهمیت تظاهرات های بزرگی را در کابل و دیگر ولایات کشور راه اندازی کرد. تا اینکه بتاریخ دوم اسد سال 1395این حرکت بزرگ در چهارراهی دهمزنگ کابل مورد حمله انتحاری قرار گرفته و در آن حدود 86 نفر به شهادت رسیدند.

بر سر جنبش روشنایی چه بلای آمد؟ اعضای رهبری این جنبش کجا شدند؟ کار تحقیق و بررسی فاجعه خونین دهمزنگ به کجا رسید؟ با خون شهدای حادثه ی دهمزنگ چه معامله ی شد؟ بلی جنبش روشنایی با دادن اینقدر قربانی، قربانی معامله ها شد. بعضی ها از این خون های ریخته صاحب مقام و منزلت شدند، بعضی خاموشی اختیار کردند، بعضی کناره گیری کردند، بعضی نخواستند دیگر ورقی از جنبش روشنایی را بالا کنند، بعضی ترسیدند، بعضی تهدید شدند و تعدادی محدودی تا هنوز استوار، پایدار و وفادار به خون شهدا هستند.

ولی دستانی مرموزی در بین جنبش روشنایی داخل بود که ظاهرآ خیلی انقلابی و دوآتشه بودند و در اخیر معلوم شد که به نفع جنبش نبودند. جنبش روشنایی اگر درست مدیریت و رهبری میشد معامله گری صورت نمیگرفت میتوانست یک جنبش عدالتخواهی باشد که نامش همیشه در خط زرین درج باشد.

احمد سعیدی

>>>   افغانستان هم آب دارد،هم آفتاب،هم باد و شمال و هم گاز و هم ذغال سنگ و هم یورانیم.
در تمام دنیا همه نیروگاه های تولید برق،فقط توسط همین مواد فعالیت میکنند.
پس چرا خود افغانستان نیروگاه های برق نمی سازد که از خارج برق وارد میکند؟

>>>   افغانستان هم آب دارد،هم آفتاب،هم باد و شمال و هم گاز و هم ذغال سنگ و هم یورانیم.
در تمام دنیا همه نیروگاه های تولید برق،فقط توسط همین مواد فعالیت میکنند.
پس چرا خود افغانستان نیروگاه های برق نمی سازد که از خارج برق وارد میکند؟

>>>   بیچاره داود ناجی
کسی که خود را نجات داده نتوانست و در نهایت به دام فاشیسم فبیله افتاد.
هیچ انسانی در وطنم پیدا نشد که به خاطر هر چیز دیگری جز نفع خودش و شکم و زیر شکم اش مبارزه کند.
مبارز حقیقی کسی است که دنبال شراکت در قدرت نه بلکه دنبال آگاه سازی و روشنگری و آماده سازی مردم برای ایجاد جامعه شهروندی و انسان سالار باشد.
ملتی که آگاهی و فهم و دانش و قدرت دید و تحلیل پیدا کرد دیگر گوسفند نیست تا دنبال سر گله روان شود بل خود تصمیم میگیرد و خود انتخاب میکند و خود نظارت میکند و خود داخل اقدام میشود.
ملت نا آگاه با شرکت در انتخابات جلو خود را دست دزدان چه در پارلمان و چه در حکومت میدهد تا هر جا که خواسته باشند بکشانندش.
اما ملت آگاه با نظارت جمعی در صورت اندک ترین انحراف رای خود را پس میگیرد و هر که را که بالا کشیده به پائین میکشد و مورد بازخواست قرار میدهد.
بیائید که گله و رمه نباشیم بلکه انسان آگاه و شهروند جامعه باشیم.

>>>   گرچه دستان مرموز و استفاده جو و روسپیانی به نام روشنفکر در طول تاریخ در تمامی سرزمین ها وجود داشته و از چنین جنبش ها بهره برداری سیاسی نموده و به نان و نام و نوایی رسیده اند.
اما کمتر کشوری را سراغ میتوان کرد که مرتضوی ها و شیوا های شرق و صالح ها و بهزادها و داود ناجی ها دران خون پاک تبسم هایش و خون صدها جوان احساساتی اش را در جنبش های روشنایی و روند سبز و غیره با چنین بی شرمی و حقارت و ذلت در تاریکی ها معامله کنند.

>>>   بزرگ ترین تبعیض اول از طرف برادران تاجیک وبعد پشتون شد کھ جنایت بزرگی بود کھ اتفاق افتاداز یک درھ کوچک وتنگ ۳ لین برق کشیدیند اما بامیان ومیدان وردک یک لین معمولی ھم ندارد،آقای خلیلی ھم کھ ھمھ را فدایئ یک سفیر شدن بچھ اش کرد لعنت بر ھر نڑاد پرست ۔آزاد

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است