تاریخ انتشار: ۰۸:۲۱ ۱۳۹۹/۵/۷ | کد خبر: 164330 | منبع: | پرینت |
پس از تعیین والیان ولایتهای بغلان، سمنگان پکتیا و کنر از جانب رییس جمهور غنی بحران توافقنامه سیاسی وارد مرحله تازهای شد. پیش از آن، عدم موافقت تیم رییس جمهور غنی با شماری از نامزدوزیران تیم داکتر عبدالله، نقطه اختلاف میان دو تیم بود.
در اواخر سرطان، سخن از نهاییشدن لیست کابینه بود، اما بحران تشکیل حکومت مشترک وارد مراحل تازهای نیز گردید. پس از آن که ارگ عدم موافقتش را با فهرست نامزدوزیران سپیدار اعلام کرد، بدون موافقت عبدالله عبدالله دست به تعیین شماری از والیهایی زد که گفته میشد در تقسیمات سهم آقای عبدالله بوده است. عبدالله پس از آن، روند گفتگو روی نهاییسازی لیست کابینه را متوقف ساخت. طرح عبدالله پس از آن روشن بود، یا تمام سهم او باید در یک بسته منظور و معین میگردید و یا او از تقسیم مرحله به مرحله حکومت سرباز میزد. پیش از آن گفته میشد که هر دو تیم توافق کرده بودند تا اولویتشان نهاییسازی کابینه حکومت باشد و سایر تعیینات را به بعد موکول کرده بودند. عدم توافق طرفین بر سر تقسیم ولایتها، شماری از معینیتها، ادارههای مستقل و سفارتها باعث تیرهشدن روابط و تشدید تقابل میان تیمهای تشکیلدهنده حکومت گردید، طوریکه امروز توافقنامه سیاسی کاملاً به بنبست روبهرو شده است و اختلافات موجود نیز حل ناشدنی به نظر میرسد. هر چند در ظاهر امر تیم رییس جمهور روی شایستهسالاری تاکید دارد، اما در پشت پرده جلسات تنشآلودی میان عبدالله عبدالله و میانجیهای رییس جمهور غنی در جریان است.
گفته میشود رییس جمهور غنی بالاتر از تقسیم وزارتخانهها را با تیم آقای عبدالله نمیپذیرد. رییس جمهور خود را ملزم به تقسیم قدرت نمیداند، در حالی که تاکید کرده است مشارکت محدود را میپذیرد. اما عبدالله عبدالله روی توافقی بودن حکومت تاکید دارد و میگوید که مبنای مشروعیت این حکومت توافقنامه سیاسی است. برای همین دوباره بحران به نقطه پیش از امضای توافقنامه سیاسی رسیده است. در حالی که رییس جمهور غنی با بسیاری خواستهای تیم آقای عبدالله مخالف است، از آن سو تیم داکتر عبدالله که مدیریت روند صلح را به عهده گرفته است، از انجام وظایف اولیهاش ناتوان است. آنها حتا نتوانستهاند تشکیل شورای مصالحه ملی را ایجاد کنند. در کنار آن هیچ یک از ساختارهای رهبری شورای مصالحه ملی به شمول وزیر وزارت صلح که بخشی از بحران تقسیم قدرت است، معین نگردیدهاند. همچنان سرنوشت مجمع عمومی، شورای رهبری و سه معینیت شورای عالی مصالحه ملی هنوز روشن نیست.
گفته میشود که ریاست جمهوری هنوز تشکیل و بودجه این شورا را منظور نکرده است و از شروع کار شورای مصالحه ملی تا اکنون هنوز شماری از کارمندان این اداره که سابق در چارچوب ریاست اجرایی انجام وظیفه میکردند معاش دریافت نکردهاند و سرنوشت آنها روشن نیست.
بحث تقسیمات قدرت چه عمدی یا تصادفی، عملاً در مسیر روند صلح، بنبست ایجاد کرده است. در شرایطی که روند صلح برای جهان و منطقه اولویت عنوان شده است، اعضای تشکیلدهنده حکومت جدید در حال چانهزنی برسر تقسیم قدرتاند و در این چانهزنیها تا سرحد بنبست کامل و شکست توافقنامه سیاسیای که امضا کردهاند پیش رفتهاند.
شورای مصالحه ملی نیز در انجام وظایفی که به این شورا محول شده بود، ناکام مانده است. بخشی از این ناکامیها بر میگردد به ضعف مدیریتی که همواره و در هر جایی که عبدالله عبدالله کار کرده است، مشهود بوده است. بخش دیگر این ناکامیها به لجبازیهای رییس جمهور و تیم او بر میگردند.
سرنوشت مملکت در بحرانیترین شرایط به دستان دو رهبری افتاده است که یکی دعوای مدیریت خوب ندارد و به هر سهمی از سیاست نیز در گذشته قانع بوده است، رهبر دیگر که دعوای مدیریت دارد و اهل هیاهو است، ادعای حکومتداری معیاری و شایستهسالاریاش با شکست تلخی روبهرو شده است.
فقر گسترده، ناامنیای که حتا در شهر کابل امان مردم را بریده است، فساد اداریای که هر روز ابعاد فاجعهبارش هویدا میشود، همه دال بر ناتوانی رهبرانیاند که باید به جای هیاهو تواضع بیاموزند و از بهای سنگینی که مردم برای ندانمکاریهایشان میپردازند پوزش بخواهند.
هشت صبح
>>> خداوند این رقم شکست بدهد که دیگر نه غ ونه غ باشد یک شخص صادق و با عدالت در این کشور حاکم باشد نه یک یهودی که همه عمر خود را در خارج سپری کرده واز دل غریب وبیچاره خبر ندارد
>>> یا تمام بند های توافقنامه عملی شود یا اینکه حکومتی در کار نیست.
اگر با این غنی به و این حکومت به طرف صلح برویم کسی اعتبار نمیکند چون نهایت مذاکرات صلح به یک توافق نامه می انجامد و غنی نشان داده که به هیچ عهد و پیمان و توافق خود وفا نمیکند و سه اصل منافق در وجود غنی مثل آفتاب روشن است.
توافق با ضیاء مسعود ، با دوستم و باعبد الله در حکومت دو سره به کجا رسید و توافق فعلی مثل آنها و توافقات بعدی هم مثل دیگران.
مشکل در غنی است و از خدا جان میخواهیم که کرونا را در بستر غنی و بی بی گل مسلط بسازد که وطن ار شر این دو موجود موذی رهایی یابد.
>>> اصولن این نوع دو دستگی استفاده از تجربه ناکام و دلخوره حکومت داری گذشته است . حکومت باید یکدست و مسؤلیت ها نیز یکدست باشند . عبدالله نباید در کار حکومتداری سهم داشته باشد و پروسه پیشبر صلح خود یک پروژه بزرگ است که باید در مشوره با رئیس جمهور و عموم رهبران حزبی و مردمی به پیش برده شود چنین کشاکش خود بحران زاست . عبدالله باید به حال مردم فکر کند و ازین خواسته های بی ثمر دست بردارد . غنی میداند و کارش .
>>> دیگر وقت آن رسیده که مردم برای حقوق و حیثیت شان به پا خیزند و سر ع و غ را به اسفل السافلین بفرستند. دیگر شوله خوری بس تان است.
آزاده
>>> شرم بر ما که هنوز بعد از بیست سال نفهمیدیم چه خبر است !!!این دولتمردان همگی مزدوران امریکا،پاکستان و انگلیس هستند امریکا با این کار به طالبان مشروعیت سیاسی داد و با پول دادن به مریم سمای وطن فروش تلاش به سیاه کردن روابط ایران و افغانستان کرد به طوری که هم دولتمردان و هم مردم ایران از ما دلخورند به طوری که تمام مهندسان و تکنیسین های ایرانی که در ایران مشغول بودند گریختند و رفتن ایران و سپس حرف های نژاد پرستانه وکینه دوزانه اشرف غنی نسبت به ایران در دوره ریاست جمهوری اش هر چه حامد الکرزی بافته بود در جا پنبه کرد دقت کنید مردم .... به هم خوردن روابط با ایران،،، مشروعیت دادن به پاکستان، خرید زمین توسط عربستان در مرز پاکستان،، این ها همگی بوی یک جنگ خانمان سوز را می دهد و ما با این رفتار با ایرانی ها کاری کردیم که در صورت جنگ دیگر پناهمان نمی دهد و مثل قدیم از احمد شاه مسعود و اعتلاف شمال حمایت نمی کنند.... از ما گفتن بود
احمدعلی تاجیک کارشناسیارشد علوم سیاسی از دانشگاه اتریش
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است