دولتمردان و سیاسیون وقتی به پرچم کشور نگاه می کنند باید عرق شرم بر جبین شان نشیند چرا که وضعیت را بگونه ای رقم زدند بجایی که پرچم کشور نماد عزت، اقتدار و سربلندی باشد، نماد فقر، بیچارگی، تباهی، مواد مخدر، قتل و انتحار و.... | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ ۱۳۹۹/۵/۸ | کد خبر: 164345 | منبع: | پرینت |
لطفا خودمان را فریب ندهیم با شعار و هیاهو، از پرچم، قانون و استقلال کشور حراست نمی شود.
گرامیداشت روز پرچم، روز قانون و روز استقلال خوب است، اما باهیچ وجه کافی نیست چرا که پاسداری و حراست از پرچم، قانون و استقلال کشور با شعار و بازی با کلمات و با برگزاری محافل جشن و پایکوبی محض میسر نیست؛
مگر این که:
ـ سیاست ها ملی باشد نه قومی
ـ انکشاف ملی و متوازن باشد نه قومی و نامتوازن
ـ مدیریت و اداره ملی باشد نه برای یک قوم؛
ـ وزارت خانه ها ملی باشد نه قومی؛
ـ کمک های بین المللی ملی باشد نه قومی؛
ـ تحصیلات ملی باشد نه قومی؛
ـ بودجه ملی باشد نه قومی؛
ـ برخورد با مفسدین ملی باشد نه گزینشی؛
ـ رفتارها و عملکردها ملی باشد نه قومی؛
ـ امکانات دولتی ملی باشد نه قومی؛
ـ سفارت خانه و قنسولگری ها ملی باشد نه قومی؛
ـ تقررها و انتصاب ها ملی باشد نه قومی؛
اما متأسفانه:
عملکردها و سیاست های دولتمردان خلاف مقتضای مفاد و کارکردهای پرچم، قانون و استقلال کشور می باشد به عنوان مثال:
پرچم؛ نماد اتحاد،همدلی و وحدت ملی محسوب می شود اما دولتمردان، سیاستمداران و نخبگان کشورخلاف آن عمل می کنند و بر محور سیاست های قومی و حزبی در حرکتند.
قانون؛ بر قانونمداری و التزام به قانون تأکید می کند اما دولتمردان، سیاستمداران و نخبگان کشور خلاف آن بر محور قانون گریزی و قانون شکنی حرکت می کنند.
استقلال؛ به عدم وابستگی و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور تأکید می کند اما دولتمردان، سیاستمداران و نخبگان کشور بر محور وابستگی به کشورهای بیگانه مخصوصا آمریکا در حرکتند.
در نتیجه:
دولتمردان،سیاسیون و نخبگان خودفروخته صلاحیت حراست و پاسداری از پرچم، قانون و استقلال کشور را ندارند، چرا که عملکرد آنان در گذشته و سیاست های کنونی آنان با روح قانون، استقلال و پرچم کشور در تضاد می باشند، آنان در سایه پرچم کشور با شعار های فریبنده قانون، دموکراسی و استقلال، مرتکب بیشترین خیانت به کشور شده اند.
دولتمردان فاسد از یک سو فرصت های بی نظیری را که در چهار دهه گذشته برای باز سازی و انکشاف فراهم شده بود نابود ساختند؛ صدهامیلیارد دولار کمک های جامعه بین المللی را به تاراج بردند به گونه ی که امروز هریک از دولتمردان و چهره های سیاسی و همین طور نخبگان توجیه گر صاحب چندین ساختمان، ماشین های گران قیمت ، شرکت، زمین و میلیون ها دولار می باشند، و هریک از چهره های سیاسی صاحب کندک یا کندک های از مشاورین می باشد که هر مشاوری بدون اینکه خدمت ارایه بدهد ماهانه معاش چند هزار دولاری دریافت می کند....
در سوی دیگر، ملت افغانستان اعم از سربازان، معلمین، جوانان تحصیلکرده بیکار، و صد ها هزار کارجویان بیکار می باشند که به برکت دولتمردان مفسد و دزدان کشور همه چیز را از دست داده اند؛ اینک در سایه ی نا امنی ها، کشتار، انتحار، فقر و بیکاری، ویرانی، به تماشای دربدری و بیچارگی شان نشسته اند و در تأمین نیازهای اولیه اطفال و زن و بچه اش گیرمانده اند.
می توان گفت سهم ملت از این بیرق، سیاهی و سرخی است نه بیشتر....
امروز دولتمردان و سیاسیون وقتی به پرچم کشور نگاه می کنند باید عرق شرم بر جبین شان نشیند چرا که آنان وضعیت را بگونه ای رقم زدند بجای که پرچم کشور نماد عزت، اقتدار و سربلندی باشد اما امروز شده نماد فقر، بیچارگی، تباهی، مواد مخدر، قتل و انتحار و....
محمد فروغی
>>> ویسا رمزی
دولتِ که خودش افتخار و عزت نداشته باشد و همیشه در کثافتکاری و کُشتار انسانهای بیگناه مقام اول را بیارد، تجلیل از یک توته پارچهی رنگی چه دردی را دوا میکند؟!
>>> اگر به دو طرف مهراب و منبر در بیرق متوجه شده باشید،دو بیرق نصب است.
این موضوع را در همان زمان امان الله خان که بیزق تأسیس شد،متوجه نشدتد.
در همان زمان با وجودی که انگلیس ها استقلال افغانستان را به رسمیت شناختند،اما با ترسیم دو بیرق در دو طرف مهراب و منبر که بکی از آن نمایندگی از افغانستان میکند و دیگری نمایندگی از امپراطوری انگلستان،استقلال افغانستان را برسمیت نشناختند.
در بیرق های استرالیا و نیوزیلاند نیز در یک کنج آن بیرق بریتانیا وجود دارد،که نشان از وابستگی این کشور ها به امپراطوری بریتانیا میکرد.
در کشور های اروپایی عضو اتحادیه اروپا نیز در ملاقات های رسمی،هم بیرق های کشور ها وجود دارد و هم بیرق اتحادیه اروپا.
>>> بیرق کدام جایش نماد همدلی و وحدت ملی و همبستگی است؟
سیاه عبارت از روزگار سیاه گذشته و روزگار سیاه فعلی.
سرخ نشانه خونریزی گذشته و خونریزی فعلی.
سبز در افغانستان هیچ وجود ندارد.
اکثراً دشت ها و کوه های خشک و بی علف.از بس که درین وطن خشکی است،مردم در یگان جای که یک چشمه و یک درخت را میبینند،آن را نماد زیبایی میدانند.عرب ها نیز که سرزمین هایشان خشک و بی حاصل بود،جنت را در قرآن به یک باغ با جوی های آب روان و جویبار های شراب و عسل و شیر و کشتزار های بته فقیری ،همراه با حور های جنتی و غلامام جنتی برای چرسی های قندهاری تصور کزدند.
افغانستان خود را در طول تاریخ منحیث یک کشور زراعتی قلمداد کرده است،اما همیش محتاج غله و نان از خارج بوده است و گاهی از هندوستان گندم وارد میکند و گاهی از پاکستان آرد و گاهی هم از قزاقستان و ازبکستان و روسیه و غیره جاها.
پس روزگار این مردم با رنگ سیاه و سرخ بیرق شان گره خورده است.
اگر بازهم زیاد بالای رنگ سبز کشور تان می ایستید و به آن مینازید،آن را میتوانید نماد نصوار پل متک بدانید.
زیرا رنگ نصوار تیز سبز است.
>>> حتی بیرق هم ملی نیست وقتی ما تاجک ها بیرق خراسان داریم
هزارستان و ترکستان هم بیرق مستقل دارند.
>>> غیر پشتونهای ساده دِلی که از روی سادگی و خوبی خود را افغان مینامید، فردا روزش که رسید، باز هم پشتون افغان اصیل میباشد، و با کوچکترین اعتراض که اگر انجام دهید، شما افغان نا اصل میباشید، لهذا فریب بیجا بنام وحدت ملی نخورید۰
پشتونها تمامیت خواه هستند، به وحدت ملی واقعی باور ندارند، و بهترین کاری که میکنند به زور و به ریا همه را یکسان نام میگذارند، و این یکسان سازی جبری، آنهم بنام قوم خودشان را وحدت ملی تلقی میکنند۰
وحدت ملی این شکل بدست نمی آید۰ کار و مبارزه درازی در پیشرو داریم۰
>>> در کتابهای دوره ابتدایی دهه چهل یادم است که درباره بیرق افغانستان شعری به زبان پشتو سروده شده بود که یک بیت آن به یادم هست:
تور دی سور دی هم زرغون + ډېر دی ګران پر هر پښتون.
یعنی رنگ بیرق افغانستان سیاه و سرخ و سبز است که بر هر پشتون بسیار عزیز است. از این شعر به دست می آید که این بیرق از آن پشتونها است و به غیر پشتونها هیچ ربطی ندارد.
>>> فیصدی از سیاست های قومی از مجبوریست!
حمله هوایی هرات بالای ملکی ها ، حمله نظامی در تجمع ملکی ها در هلمند ، بغلان و ... را که میبینم متوجه میشوم که اگر در چند سال اخیر همین تعداد زیاد جنرالها را اگر از نظام سبکدوش نمی کرد امروز حتی میتوانست کودتا به نفع ایران و پاکستان انجام دهند.
دوستم ، محقق ، اسماعیل خان ، صلاح الدین و ... سیاست قومی ندارند؟ اگر دارند باعث نمیشوند که امثال امرخیل ، غنی ، مخکش و ... هم بوجود آید تا جوابی به قوم سنتی و طالب خیل خود داشته باشد و در جهت کاهش روحیه تندروی و رفتن بطرف صلح کار کنند؟
>>> این بیرق ملی نیست
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است