تاریخ انتشار: ۱۲:۴۵ ۱۳۹۹/۵/۹ | کد خبر: 164359 | منبع: | پرینت |
شاید پیام عیدی رهبر طالبان را خوانده باشید. فعلا وبسایت طالبان از دسترس خارج است اما این پیام را در یک وبسایت ایتالیایی که برای نشر پیام های فوری استفاده می شود، می توان یافت. از محتوای پیام می توان به سادگی فهمید که طالبان، خود را در آستانه پیروزی نهایی می بینند و برنده جنگ. در پیام، چندین بار به دو هدف اصلی اشاره شده است، پایان دادن به اشغال و برپایی نظام اسلامی.
این پیام در ظاهر، صلجویانه و دلگرم کننده به نظر می رسد، اما اگر دقت کنیم، چیزی در آن نیست که بیانگر دگرگونی یا تغییری اساسی در دیدگاه طالبان باشد. هیچ توضیحی در این پیام در مورد "نظام خالص اسلامی" داده نشده است، و هیچ اشاره ایی به تعلیم و تربیت دختران در آن به چشم نمی خورد. طالبان دریافته اند که فعلا مبهم سخن گفتن در مورد مهم ترین مسایل آینده افغانستان، سودمندتر و فریبنده تر است.
این پیام در ظاهر، صلجویانه و دلگرم کننده به نظر می رسد، اما اگر دقت کنیم، چیزی در آن نیست که بیانگر دگرگونی یا تغییر اساسی در دیدگاه طالبان باشد. هیچ توضیحی در این پیام در مورد "نظام خالص اسلامی" داده نشده است، و هیچ اشاره ایی به تعلیم و تربیت دختران در آن به چشم نمی خورد. طالبان دریافته اند که گنگ ماندن و کم گفتن به در مورد مهم ترین مسایل آینده افغانستان، بهتر و فریبنده تر است، چون به آدم ها فرصت می دهد که مطابق خواست ها و آرزوی های خود شان تفسیر و تحلیل کنند. این پیام، بیشتر به پیام پیروزی می ماند تا پیام عید از سوی یکی از رهبران درگیر یک جنگ طولانی.
اما چرا طالبان تا این حد امیدوارند و خود را پیروز می دانند؟
اشرف غنی فرمانده کل قوا و ریس دولت است اما در یک کنفرانس مهم بین المللی از داکتر عبدالله که شریک اصلی قدرت است دعوت نمی کند. او با حیله گری مخصوص خودش و در حضور خارجی ها از مردم پنجشیر می خواهد یک متجاوز و جنایتکار را تحویل دولت بدهند. همین دو مورد نشان می دهد که شکاف و نفاق تا چه حد در کابل عمیق است، و دامنه حاکمیت کابل تا چه اندازه محدود. طالبان می دانند که چنین دشمنی در میز مذاکرات احتمالی هم نمی تواند، مخصوصا در یک روند طولانی به عنوان یک نیروی متحد عمل کند، و به چانه زنی جدی بپردازد.
امریکایی ها طالبان را به عنوان یک نیروی مهم سیاسی و نظامی در افغانستان به رسمیت شناختند، با آنها مذاکره کردند، به توافق رسیدند و بر اساس این توافق پذیرفتند که افغانستان را ترک کنند، و راه را برای ایجاد "یک حکومت اسلامی" هموار کنند. این نتیجه دو دهه جنگ طالبان و حمایت بسیار جدی پاکستان از آنها بود. اینک که آنها با امریکایی ها رابطه دارند، و اعتماد شان را به دست آورده اند، طبیعی است که خود را نیروی برتر در آینده افغانستان ببینند.
نبردهای بعد از توافق طالبان با امریکایی ها نشان می دهد که نیروهای امنیتی افغانستان در نبود کمک مستقیم نیروهای خارجی، قدرت حملات تهاجمی را ندارند. این واقعیت، نه تنها قلمرو تحت حاکمیت طالبان را دور از دسترس این نیروها قرار می دهد، بلکه به طالبان اجازه می دهد که خارج از این مناطق به سوهان زدن و زمینگیر کردن هرچه بیشتر نیروهای امنیتی بپردازند. ضعف نیروهای امنیتی، شکست نظامی کابل را برای طالبان به عنوان یک انتخاب بدیل می نمایاند.
این واقعیت ها، طالبان را بیش از حد امیدوار کرده است، و آنها خود را در چند قدمی پیروزی نهایی می بینند، پیروزی که فکر می کنند یا به زور و یا پشت میز مذاکره با طرف ضعیف و پراکنده، به دست خواهند آورد.
شخصا فکر می کنم که با همه این واقعیت ها، طالبان اشتباه می کنند، و دچار توهم شده اند. پیروزی نهایی، دورتر و دست نیافتنی تر از آن است که آنها فکر می کنند. در یاداشت دیگری توضیح خواهم داد.
عبدالله وطندار
>>> مردم افغانستان مردم بیست سال پیش نیست که زیر حکومت ظالمانه طالبان وحشی نوکران پنچاپیها زنده گی کنند. این خوابهای نیروهای پاکستانی دور از واقعیت است. مردم افغانستان از نیروهای امنیتی خود حمایت میکند و در صورت نیاز دوشادوش انها در مقابل طالبان نوکران پنچاپیها وارد جنگ خواهد شد.
>>> پیام عیدی ای اس ای پاکستان
>>> ملا شیطان را به عید چه کار
>>> رفتن با پای بیگانه دربهشت
حقا که با عقوبت دوزخ برابر است دردوره ای زمام داری برادران پشتون که همیشه به اشاره ای مستقیم ویا غیر مستقیم خارجی ها بمیان امدند همیش در پشت پرده واهرم قدرت انها بیگانه ها قرار داشته حتی رویکار امدن جناب احمد شاه ابدالی نیز توسط یک شخص گمنام ومجهول که بعد ها غایب گردیده وهرگز دیده نشده وهیچ نام ونشان وقبر وزیارتی از وی باقی نمانده به لباس یک درویش ناگهان پیدا میشود وبه میدان می اید وخوشه ای گندم را به سر احمدشاه ابدالی نصب می نماید وایشان را صاحب تاج وتخت میسازد وخود نا پدید میگردد این شخص صابر شاه بابا نام داردکسی که همه ای مردم به او وانتخابش صحه میگذارند واحترام دارند ولی چنان مفقود میگردد که تا امروز اثری ازایشان دیده نمیشود وپس از دوره ای بیست وچهارساله ای سلطنت احمدشاه بابا به قول اشرف خان بابای غلزای اولاد ها ونواده های ایشان چنان بجان هم می افتند که از کشته ها پشته ها میسازند وظلم وقساوت وخون ریزی را به اوج خود میرسانند وچون دوره ای کشمکش های خونین سدوزی ها به پایان میرسد محمد زای ها را انگلیس ها مستقیما از راه پیشاور وهندوستان می اورند ودر ارگ کابل نصب میکنند وخود در پشت صحنه قرار دارند وخاندان ال یحی بقول کمونیستها رویکار می ایند هرچند در طول این دوره یکی دو شخصیت ازاد منش هم بروزمیکند ولی نادر درحکم شاذ وشاذ کا لعدم میباشد وپس ازان یک دوره ای طولانی ارامش پیش از طوفان بابای ملت حکمروای میکند وجای انگلیس ها را روسها گرفت سردمداران کمونیست نیز اکثرا از یک قوم وتبار بودند ودیری نگذشت که سروکله ای کرزی وغنی وعبدالله پیدا میشود وهنوز اینها دوره ای غلامی وخدمتگذاری را تکمیل نکرده اند که غرش مزدوران جدید طالب شنیده میشود درحالی که خود سوار به تانکهای سی ای ای وای اس ای داخل کابل میگردند ولی این معامله را پیروزی میگویند وزمزمه ای جشن وپایکوبی را سرمیدهند وحتی شاید نمیدانند که در خدمت که وچه کسانی هستند
گل نبی عیدی زاده
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است