تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ ۱۴۰۱/۹/۲ | کد خبر: 171863 | منبع: | پرینت |
در طی چند دهه، بخصوص با سقوط جمهوریت شمار زیادی از هم وطنان ما مجبور شدند به علت های مختلف از جمله تهدید و در خطر بودن و مشکلات اقتصادی و.... به خارج از کشور مهاجر و پناهنده شوند. اما حضور این بخش از هم وطنان در کشورهای میزبان متفاوت بوده است.
تعدادی از هم وطنان با آشنایی با جهان و دیدن تغییرات و پیشرفت ها سعی کرده/می کنند که چیزی بیاموزند، در خود و خانواده خود تغییرات سازنده بوجود آورند، راه های پیشرفت را برای خود و دیگر هم وطنان جستجو نمایند، یا در مواردی کمک کننده و راهنما باشند. چنانچه این عده توانسته در مراکز علمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاست در جامعه میزبان خوب بدرخشند. البته این شمار از هم وطنان خوب، نسبت به کل کسانی که در خارج اند، کمتر هستند؛
در مقابل، تعدادی دیگر از هموطنان وقتی از دام خطر جستند و در سرزمین امن پناه پذیر جای گرفتند، با تأسف گذشته و پشت سرشان را فراموش کرده/می کنند. تبارز و نوع رفتار آنان چنان چندش آور، عقده مندانه، حقارت آمیز، جلف و خودپسندانه است که هم دور از اخلاق و ادب و واقعیت است، و هم موجب سرافکندگی هم وطنان در داخل کشور و خارج شده است.
این دسته چنان رفتارهای را از خود نشان داده/ می دهند که گویا نه از سرترس و خطر و فرار از روزگارتیره پناهنده شده اند، بلکه از آغاز برای جلف بازی و خالی کردن عقده های حقارت و کمبود شخصیتی رفته اند. با تأسف بنابر شواهد اکثریت هم وطنان خارج نشین را این ها تشکیل داده اند.
آرزو می کنم که این هم وطنان به خود آیند و از فرصت و زمینه خوب، هرچند از سرشوربختی و بدبختی، نصیب شان شده است در جهت رشد و کمال، کسب دانش و فن استفاده کنند تا هم برای خود و هم برای جامعه (افغانستان یا جامعه میزبان) مفید واقع شوند. آنان این زمینه را دارند تا تهدیدها و خطرها را به فرصت خوب و سازنده تبدیل کنند.
شکور اخلاقی
>>> افغانهایی که در خارج بودند،بسیار چیز ها را یاد گرفتند.
ار آخر شروع میکنیم:
طالبان در پاکستان مدرسه جور کردن را یاد گرفتند.
هزاره هایی که در ایران بودند، سنگ فرش کردن روی جاده ها و رنگ مالی و دیگر کارهای ساختمانی را یاد گرفتند.
افغان هایی که در زمان دولت کمونست ها در افغانستان.یک اندازه با سواد بودند و ضد کمونست بودند،به پاکستان گریختند و چند روز جهاد کردند و بعداً به کشور های غربی رفتند و در دوران حکومت کرزی و غنی اًمدند و دزدی و چور و چپاول بودجه دولتی را یاد گرفتند و با گریختن قوای خارجی از افغانستان.آنها نیز با پول های خود فرار کردند.
مجاهدینی که در مقابل اشغال روس ها جنگیده بودند،با اشغال امریکا موافقت کردند و در دوازده سال اول حکومت کرزی در دزدی و چور و چپاول بودجه دولتی با افغان های از غرب آمده همدست شدتد.اما بعداً قوای خارجی شروع به خارج شدن کردند و کمک های خارجی کم شد و دولت کرزی خلاص شد و دولت اشرف غنی شروع شد و چون کمک ها کم شد،به مجاهدین چیزی نرسید و اشرف غنی هر پنج انگشت را در دهان خودش کرد و به مجاهدین چیزی نداد،مجاهدین در مقابل اش جبهه جور کردند و قوای خارجی نیز بر آمد و دولت اشرف غنی چپه شد.حالا مجاهدین منتظر فرصت دوباره هستند که دور از تصور است که دیگر فزصت برایشان مهیا شود
کمونست ها که بعد از آمدن مجاهدین و شکست شوروی به کشور های غربی مهاجر شدند،بالاخره از انتظار زیاد در پشت مغازه های کوپوتی در افغانستان،بخاطر یک بوجی آرد و دو کلچه صابون و یک پاکت پل ریش خلاص شدند و حالا در غرب با کار سیاه و سفید،روزگار شان میچلد و گرسنه نمی مانند و سودای خود را از مغازه میگیرند و از انتظار پشت مغازه های کوپوتی خلاص شدند، به همین زندگی قناعت دارند و با افغانستان خدا حافظی کردند.زیرا آنها نه با مجاهدین جور می آیند و نه با دزدان از غرب رفته و نه هم با طالبان.
این بود قصه افغانهای خارج رفته.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است